انگار که در یک جزیره گیر افتادیم شاید یک دهات دور افتاده متروک و شاید هم یک جنگل ! آدم های بی در و پیکر، روح داغون شده ، اعتقادات نابود شده و... ما ماندیم و هزاران ردیف گورستان آماده تا به چشم برهم زدنی یک دیگر را در آن بیاندازیم، و صدای گورکن که هرروز می خواند با قهقه ای مستانه، صدای کلنگش را هر شب می شنوم...
...
پرده را که کنار میزنم هنوز خانه ها پابرجا، دودکش هایشان به هیبت یک آدم مهیب با کلاه،حالا واژه می سازم ، بیانیه ای برای بی سروته بودن این گفتمان " مرگ زا"ی از هم گسیخته ، حالا لبخندی کج از همان لبخندها که آدم را ضایع می کند... فقط تو بخند کج بودنش با من!
...
کلاس سرد است... استاد بوی آخرین سیگاری را می دهد که دود کرده ... توسعه سیاسی پیش شرط حرکت به سمت مدل های کیفی؟... دوباره ازهمان لبخندهای کج که این بار آدم را ساکت می کند... همکلاسی اون ضبط صوت رو خاموش کن... دوباره ازهمان لبخندهای کج که آدم را می ترساند....
پ.ن: روز دانشجو مبارک
...
پرده را که کنار میزنم هنوز خانه ها پابرجا، دودکش هایشان به هیبت یک آدم مهیب با کلاه،حالا واژه می سازم ، بیانیه ای برای بی سروته بودن این گفتمان " مرگ زا"ی از هم گسیخته ، حالا لبخندی کج از همان لبخندها که آدم را ضایع می کند... فقط تو بخند کج بودنش با من!
...
کلاس سرد است... استاد بوی آخرین سیگاری را می دهد که دود کرده ... توسعه سیاسی پیش شرط حرکت به سمت مدل های کیفی؟... دوباره ازهمان لبخندهای کج که این بار آدم را ساکت می کند... همکلاسی اون ضبط صوت رو خاموش کن... دوباره ازهمان لبخندهای کج که آدم را می ترساند....
پ.ن: روز دانشجو مبارک