۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

تصاویر...!

انگار که در یک جزیره گیر افتادیم شاید یک دهات دور افتاده متروک و شاید هم یک جنگل ! آدم های بی در و پیکر، روح داغون شده ، اعتقادات نابود شده و... ما ماندیم و هزاران ردیف گورستان آماده تا به چشم برهم زدنی یک دیگر را در آن بیاندازیم، و صدای گورکن که هرروز می خواند با قهقه ای مستانه، صدای کلنگش را هر شب می شنوم...
...
پرده را که کنار میزنم هنوز خانه ها پابرجا، دودکش هایشان به هیبت یک آدم مهیب با کلاه،حالا واژه می سازم ، بیانیه ای برای بی سروته بودن این گفتمان " مرگ زا"ی از هم گسیخته ، حالا لبخندی کج از همان لبخندها که آدم را ضایع می کند... فقط تو بخند کج بودنش با من!
...

کلاس سرد است... استاد بوی آخرین سیگاری را می دهد که دود کرده ... توسعه سیاسی پیش شرط حرکت به سمت مدل های کیفی؟... دوباره ازهمان لبخندهای کج که این بار آدم را ساکت می کند... همکلاسی اون ضبط صوت رو خاموش کن... دوباره ازهمان لبخندهای کج که آدم را می ترساند....

پ.ن: روز دانشجو مبارک


۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

صداوسیما باخت؛ یک هیچ به نفع ما

قهوه تلخ حادثه ای شیرین است؛
شیرین است به اندازه بیرون جهیدن هنر از چنگال قدرتمند صداوسیما
این نخستین باری است که مردم با رعایت ضوابط کپی رایت برای دیدن هنری به شیرینی قهوه تلخ حاضرند پول پرداخت کنند
این نخستین باری است که مردم به دنبال نوعی اعتراض مدنی به خط مشی ها وسیاست گذاری ها پول پرداخت می کنند.
این نخستین باری است که تکیه کلام ها ، برگرفته از صداوسیما نیست
...
در خیابان راه میروم صدای بچه های نوجوان شیرین است بخصوص وقتی از مدرسه بیرون می آیند و داد میزنن : ... کیه؟!!!

ولی صدحیف که همه چیزفقط نخستین بارش شیرین است...